لیمو چند روز پیش بعد از غر زدن های مکرر در مورد لپتاپ قدیمی ش، بالاخره یه لپ تاپ جدید خرید.
البته او خیلی به لپ تاپ قدیمی ش وابسته س و اصلا دلش نمیخواد اونو دور بندازه. حتی میتونم به جرأت بگم که خیلی هم حس خوبی نسبت به خرید لپ تاپ جدید نداره. اما چاره چیه. مجبوره برای کارهای دانشگاهش از لپ تاپ جدید استفاده کنه.

در مورد لپ تاپ جدید باید بگم که لیمو شکایت هایی داره. مثلا اینکه ویندوز لپ تاپ اوریجینال هست. یعنی لایسنس ویندوز تایید شده س و مایکروسافت دم به ثانیه ازت نمیخواد ویندوز رو فعال کنی. شاید در نگاه اول بگین خب دردش چیه دیگه که منم همینو میگم. اما بعد میفهمین که تقریبا برای نصب هر برنامه حیاتی دچار مشکل میشین. چون خاک برسرا همه پولی هستن. شما ها که ویندوز کرک شده دارین قدر عافیت نمیدونین. لیمو برای نصب برنامه آفیس به چیز خوردن افتاد. نهایتا اشک ریزان به دنبال یه برنامه رایگان گشت تا wps office رو پیدا کرد. هر چند هیچی آفیس نمیشه ولی این برنامه هم خیلی خوبه و خیلی مشکلات لیمو رو حل کرده. 

مشکل دیگه برنامه McAfee هست که یک جور آنتی ویروس اعصاب خرد کنه. یعنی دم به ثانیه پنجره ش باز میشه و ازت میخواد یه چیزیو آپدیت کنی. همین حالا چراغش داره توی لپ تاپ لیمو چشمک میزنه و مخ لیمو رو تیلیت میکنه.

مشکل بعدی که لیمو هنوز نتونسته بفهمه "آخه چرا؟!؟!" اینه که هیچ فیلترشکن کوفتی روی لپ تاپ کار نمیکنه. در این مورد نتیجه گیری رو بعهده خودتون واگذار میکنم.

ممکنه با خودتون بگین این لیمو عجب بچه بی عرضه ایه. ولی باور کنین لیمو برای خودش ابهتی داره. ینی سخت ترین برنامه ها رو میدن لیمو براشون نصب کنه. اما حالا نمیتونه از پس یه فیلترشکن و آنتی ویروس لعنتی بر بیاد. لیمو داره به این فکر میکنه که ویندوز نسخه اصلی رو پاک کنه و یه کرک شده غیر قانونی نصب کنه. چون کلا لیمو معتقده قانون دست و پای آدم رو میبنده.

نمیخوام با مشکلات بیشتر لیمو حوصله تونو سر ببرم. الان خودش میاد مختونو با موضوعات پیش پا افتاده تر میخوره.

قربان شما

بچه عجیب غریب


سلام. 

من لیمو هستم.

از اینکه با بچه عجیب غریب آشنا شدین خیلی خوشحالم. درسته عقلش ناقصه ولی دلش پاکه و کلا موجود دوست داشتنیه. امروز فقط به یک مبحث کوچولو بسنده میکنم و اون هم کتابخونه است. هر کسی من رو میشناسه میدونه که من میمیرم برای کتابخونه. منظورم از کتابخونه، طبقه های کتابیه که توی خونه خود آدم هست. بعضی آدم ها اینقدر کتاب دارن که کارشون از طبقه کتاب میگذره و میتونن کتابفروشی باز کنن! خودم کتابخونه جذابی دارم که چون فعلا در دست تعمیره شما رو در جریان جزئیاتش نمیذارم! 

یکی از موضوعات جذاب سرچ های من توی اینترنت و بخصوص توی سایت پینترست، ایده های جالب و خلاقانه ای هست که آدم ها روی کتابخونه های شخصی شون میزنن. در ادامه مطلب عکس فقط چند تا از ایده های منتخب رو براتون گذاشتم. امیدوارم شما هم مثل من لذت ببرین. البته من از ایده های نشدنی عجیب غریب خوشم نمیاد. دوست دارم ایده هایی رو ببینم که خودم بتونم رو کتابخونه م پیاده کنم. به بازی با رنگ ها، دکوری ها، کوسن ها، نوع قفسه ها و طرز چینش کتابها دقت کنین. وات دو یو تینک؟