خیلی مهمن.

مهمه کیو به عنوان دوستم انتخاب میکنم.

نمیدونم چرا این حرف تو کله لیمو به عنوان یه بچه نمیرفت. نمیدونم چرا لیمو باید بیست و خرده ای سال عمر میکرد تا این حرف ساده رو بفهمه!

ولی مهمه کیا اطرافت باشن. کسایی که بخوای بخاطرشون خودت رو بالا بکشی. بخوای درجا نزنی تا بتونی باهاشون رقابت کنی. رفیق هایی که هم کمکت کنن رشد کنی هم رقیبت بشن تا یه کم استرس بگیری و تنبلی نکنی. این جور آدما بنظرم مثبت ترین آدمایی هستن که میتونیم دور و بر خودمون داشته باشیم.

اگه میتونستم 10 سال عقب بر می‌گشتم و اینو حالی خودم می‌کردم.

ولی خب شاید شرایط روحی شو نداشتم که این چیزا رو بفهمم. شاید بیش از حد نگران دیده شدن بودم یا شاید بیش از حد ذهنم درگیر چیزای احمقانه بود. ذهنم یه سوپ داغی از مزخرفات بود حقیقتا. خودمو ملامت نمی‌کنم... در واقع همینه که هست. ازین جا به بعد قراره چی باشه؟ لیمو میره و میاد و مدام با خودش کلنجار می‌ره. گاهی فکر می‌کنه که به ثبات رسیده ولی بازم دچار تلاطم می‌شه. فکر کنم اینم جزوی از مسیر رشد باشه.

اصولا آدم مثبتی نیستم و مثبت بودن هم حرصمو در میاره :)) ولی یه موقعایی لازم نیست اینقدرم منفی باشم. در واقع کسی اینجا نیست که اهمیت بده. خودم برای خودم دارم مرزهای الکی می‌ذارم و خودم حرص خودمو در میارم. گاهی وقتا آدمی نیس که این حرص خوردن‌هامو ببینه و اهمیت بده پس من برا چی تو خلوت خودم حرص می‌خورم؟ لازم نیس لازم نیس... یه نفس عمیق بکش. نه کسی الان نگات می‌کنه، نه اگه نگا کنه اهمیت می‌ده. ذهنت رو متمرکز کن روی خودت. هم؟ باشه؟ باشه.

 

خلاصه بخوام بگم: آدمای دور و برم مهمن. آدمایی که می‌خوام باهاشون معاشرت کنم. آدمای دور و برم مهم نیستن. آدمایی که هیچ‌وقت باهاشون هم‌نشین نخواهم بود! به همین سادگی. لت ایت گو!