کاش پسته میخوردیم

 

- ببینمت حالم خوب میشه!

- آره واقعا! هزار ساله همدیگه رو میشناسیم! خیلی واقعی ایم!

- هزارررر سال :))

- نه جدی!

- 12 سالم بود باهات آشنا شدم... چند وقت دیگه 24 سالم تموم میشه. یعنی دقیقا 12 سال!

- یعنی دقیقا نصف زندگی ت!... تو...بیشتر از نصف زندگی م!

 

پ.ن. این درسته که تو بری و من غصه بخورم و تو غصه بخوری؟ نمیشد بمونی و ما پسته بخوریم؟

پ.ن2. عکس رو خودم گرفتم. بنظرتون شبیه بهشت نیست؟ بنظر من کلمه ای که توصیفش میکنه بهشته. نظرتون؟

 

بعدا نوشت: تو وبلاگای برتر اون بالا وبلاگ نویس برتر، شهید حججی. وارد میشی. نه نظرات زیاده نه بازدید. خیلی غریبانه. البته نزد خدا این چیزا مهم نیست. ولی دلم گرفت. منم منتظرم یه چیزی بشه بشینم گریه کنم. ولی واقعا یه لحظه حالم دگرگون شد ... 

  • ۵ پسندیدم
  • نظرات [ ۷ ]
    • لیمو ‌‌
    • چهارشنبه ۲۹ شهریور ۹۶

    بوک مارک های یک جهان سومی

    شماره 1. بنظرم آدم باید خیلی وضع روحیش خراب باشه که از یه چیزی متنفر باشه.

    مثلا من خودم از یه سری چیزا متنفرم و افتخار هم نمیکنم. ولی صادقانه اقرار میکنم و واقعا سعی میکنم با اون موضوع کنار بیام. نفرت قشنگ نیست!

    شماره 2. چرا شما دخترا حق و حقوق خودتونو نمیدونین و به راحتی از حقوق خودتون میگذرین؟ چرا اینکارا رو میکنین که من مجبور باشم همه عمرم برای احقاق حق شماها بجنگم؟ من همه ش دارم میجنگم که شماها رو ثابت کنم و شما همه کاری که میکنین اینه که خلافشو به من ثابت میکنین!

    شماره 3. دلم میخواد یه پست راه بندازم راجع به اخلاق کشور های جهان سومی. مخصوصا یکی از اخلاقاشون که احترام نذاشتن به قانون کشورشونه! مثلا وقتی با دهن کجی به قانون کشورشون با قانون حجاب اجباری چه ها که نمیکنن و اسم کارشونم میذارن روشنفکری ولی در واقع اخلاق جهان سومی بودنشونو دارن به نمایش میذارن :)) میدونستین تو سنگاپور آدامس جویدن ممنوعه و حبس داره؟ :)) میدونستین تو فرانسه پوشیدن شلوار برای خانوما ممنوعه؟ :)) و میدونستین مردمش به این قانون مضحک احترام میذارن؟ خب حالا بدونین :)) قشنگ حس جهان سومی بودن بهتون دست داد؟ خوبه :))

     

    شماره 4. بعضی وقتا گشت زدن بین وبلاگا فقط بیشتر کلافه م میکنه. قاعدتا نباید اینجوری باشه. کاش یکی به بعضیا میگفت اینقدر مزخرف پست نذارین. موج مثبت باشین اینقدرم بحث نکنین بذارین دو دقیقه تو فضای مجازی لااقل آرامش داشته باشیم.

     

    شماره 5. خدا افتخاری رو لعنت کنه.

     

    فعلا همین. راستی کسی بوک مارک دوست داره؟ من طراحی میکنم دوست دارین براتون بذارم؟ :)

  • ۴ پسندیدم
  • نظرات [ ۱۹ ]
    • لیمو ‌‌
    • يكشنبه ۲۶ شهریور ۹۶

    دِ بِست سامِر اِوِر

    این تابستون بی اغراق بهترین تابستون عمرم بود.
    همه ش هم بخاطر وجود تو بود. خودت میدونی چی میگم چون خودت هم همین حس رو داری!
    من تا بحال آدمی رو ملاقات نکرده بودم که اینقدر به من شبیه باشه و اینقدر با هم تفاهم داشته باشیم و اینقدر حرف برای گفتن داشته باشیم و اینقدر بهمون خوش بگذره ...! تا حالا با هیچ کس اینقدر راحت حرف نزدم... تا حالا هیچ کس اینقدر باهام راحت حرف نزده! 

    ما بهترین تابستون عمرمون رو گذروندیم. تابستونی که دیگه هرگز تکرار نمیشه. از فیلمهایی که با هم دیدیم بگیر تا پلی لیست هایی که با هم ساختیم و توی راه تا کافی شاپ یا تا رسیدن به پیک نیک گوش دادیم و با آهنگ ها بلند بلند همراهی کردیم!

    میدونم وقتی این حرفا رو میزنم، برات عجیب نیست چون حسش میکنی. میدونم که تو هم رازش رو میدونی. ما از بین این همه آدم، بالاخره همدیگه رو پیدا کردیم و اینقدر خوشحال بودیم که نفهمیدیم زمان چطوری گذشت... و حالا تنها حسرتی که دارم، نبود توعه.

    از صمیم قلب آرزو میکنم که ای کاش همه چیز اینقدر پیچیده نبود و من و تو هیچ وقت از هم جدا نمیشدیم... و باز دعا میکنم که با وجود همه این پیچیدگی ها باز هم بتونیم تو زندگی همدیگه نقش پررنگی داشته باشیم. چند روز گذشته واقعا افسرده بودم و حتما دلم نمیخواست به خودم زحمت بدم و لبخند بزنم. اما حالا داره بهتر میشه. آدم های خوب همیشه حس خوبی بهت میدن و در ضمن تکنولوژی اینقدر پیشرفت کرده که لازم نباشه اییییینهمه فاصله رو حس کنیم! میتونیم با هم توی دنیای رزی و مایکل یا تایرن و الین زندگی کنیم و هیچ کسم نفهمه که ما شب ها توی خواب کجا میریم و چی کار میکنیم. میتونیم اونقدر به همدیگه فکر کنیم تا بالاخره همه موانع برداشته بشه و من دیگه لازم نباشه غصه نبودنت رو بخورم... 

    میدونی دوستت دارم تنها بی اف اف فوتوژنیک زیبای من 3>

     

    پ.ن1.

    پ.ن2. آهنگ فایت سانگ روی مخ من داره رژه میره 

     

     پ.ن3. رز سبز رو تموم کردم بلاخره ... پووووف!

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۵ ]
    • لیمو ‌‌
    • جمعه ۲۴ شهریور ۹۶

    عید مبارک!

    سلام عیدتون مبارک!

    این نورافشانی رو به مناسبت عید غدیر دیشب انجام دادن

    این آقاعه بدو بدو پرید جلو عکسمو خراب کرد :))

  • ۷ پسندیدم
  • نظرات [ ۹ ]
    • لیمو ‌‌
    • شنبه ۱۸ شهریور ۹۶

    و صبوری مرا، کوه تحسین میکرد

     

     باز کن پنجره ، باز آمده ام

      من پس از رفتنها ، رفتنها ؛

    با چه شور و چه شتاب

    در دلم شوق تو ، اکنون به نیاز آمده ام

    داستانها دارم

    از دیاران که سفر کردم و رفتم بی تو

    از دیاران که گذر کردم و رفتم بی تو

    بی تو می رفتم ، می رفتم ، تنها ، تنها

    وصبوری مرا

    کوه تحسین می کرد

     

    حمید مصدق

     

    پ.ن. نقاشی کار خودمه. از روی ویدیو آموزشی آقایی به نام James Julier کشیدمش. کارش خیلی درسته. دوست داشتین یه سرچ بکنین.

  • ۶ پسندیدم
  • نظرات [ ۱۱ ]
    • لیمو ‌‌
    • پنجشنبه ۹ شهریور ۹۶

    اصلاح شیم

    ملت دیگه حوصله خوندن ندارن

    حوصله ندارن متن های طولانی رو بخونن

    حوصله ندارن کتاب بدست بگیرن و کاغذ های اونو ورق بزنن.

    نمیخوام بگم خوبه یا بده ...

     

     

     

    چرا میخوام بگم خیلی بده! میخوام بگم واقعا برای نسلی که تو بچگی لذت ورق زدن کتاب های داستان رو نچشیدن متاسفم. برای نسلی که کتاب رو درک نمیکنه متاسفم.

    #اصلاح_شیم

  • ۱۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۱۷ ]
    • لیمو ‌‌
    • جمعه ۲۷ مرداد ۹۶

    آیم دِد رایت نَو

    من مرده ام

    و این روحمه

    و اینم دلیلشه

    فقط دلم میخواد بشینم تا فردا صبح به نحوه ی نگاه کردنشون به هم نگاه کنم در این حد عاشقم من !

    + امروز روز ۱۱۲۲ امیه که لیمو اینجاس. ینی ۱۱ رو ضربدر ۲ کنین حاصل رو بذارین بغل دستش. خیلی باحال بود نه؟‌:)) مخلص شما بچه عجیب غریب

  • ۷ پسندیدم
  • نظرات [ ۶ ]
    • لیمو ‌‌
    • سه شنبه ۲۴ مرداد ۹۶

    مسافر کانادا

    سلام

    در پست قبلی هیچ کس به بچه عجیب و غریب هیچ توجهی نشون نداد دقت کردین؟ دلش شکست رفت یه گوشه نشست گریه کرد... :(

    در ادامه خوردن مخ مخاطبین درباره کتاب های مورد علاقه م، یعنی مورتال اینسترومنتس و در ادامه پست قبل که گفتم کتاباشو تهیه کردم؛ میخوام قبل از اینکه به سمت کتاب ها شتافته و با ذوق و شوق آنها رو بو نموده و از بوی کتاب نو سر مست شده و همانجا جان به جان آفرین تسلیم کنم و اصلا مهلت پیدا نکنم اونا رو بخونم... شما رو به دیدن عکسی دعوت کنم:

     

    کتاب های مورتال اینسترومنتس راه زیادی رو از کانادا سفر کردن تا به دست صاحب مهربون و کرم کتابشون برسن و تک تک کاغذهای خوشگلشون توسط صاحب عزیزشون لمس بشه و از خونده شدن و توجه دیدن لذت ببرن ... و من به عنوان همون صاحب مهربون کرم کتاب باید بگم که دارم رو ابرها راه میرم و با اینکه پی دی اف کتاب اولشو خونده بودم، باز هم کتاب اول رو دست گرفتم و نمیتونم با خودم کنار بیام که از اول نخونم!!

    این عکس از طبقه مورد علاقه کتابخونه مه. تک تک این کتاب ها به جونم بسته ن و برای خودشون یه داستانی دارن. اینکه از کجا اومدن و چطور دونه دونه کنار هم جمع شدن ...! چقدر حال خوبیه. خدا نصیبتون کنه که عاشق بشید... 

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۵ ]
    • لیمو ‌‌
    • دوشنبه ۲۳ مرداد ۹۶

    بچه عجیب غریب، غرغر، کتابخانه

    لیمو چند روز پیش بعد از غر زدن های مکرر در مورد لپتاپ قدیمی ش، بالاخره یه لپ تاپ جدید خرید.
    البته او خیلی به لپ تاپ قدیمی ش وابسته س و اصلا دلش نمیخواد اونو دور بندازه. حتی میتونم به جرأت بگم که خیلی هم حس خوبی نسبت به خرید لپ تاپ جدید نداره. اما چاره چیه. مجبوره برای کارهای دانشگاهش از لپ تاپ جدید استفاده کنه.

    در مورد لپ تاپ جدید باید بگم که لیمو شکایت هایی داره. مثلا اینکه ویندوز لپ تاپ اوریجینال هست. یعنی لایسنس ویندوز تایید شده س و مایکروسافت دم به ثانیه ازت نمیخواد ویندوز رو فعال کنی. شاید در نگاه اول بگین خب دردش چیه دیگه که منم همینو میگم. اما بعد میفهمین که تقریبا برای نصب هر برنامه حیاتی دچار مشکل میشین. چون خاک برسرا همه پولی هستن. شما ها که ویندوز کرک شده دارین قدر عافیت نمیدونین. لیمو برای نصب برنامه آفیس به چیز خوردن افتاد. نهایتا اشک ریزان به دنبال یه برنامه رایگان گشت تا wps office رو پیدا کرد. هر چند هیچی آفیس نمیشه ولی این برنامه هم خیلی خوبه و خیلی مشکلات لیمو رو حل کرده. 

    مشکل دیگه برنامه McAfee هست که یک جور آنتی ویروس اعصاب خرد کنه. یعنی دم به ثانیه پنجره ش باز میشه و ازت میخواد یه چیزیو آپدیت کنی. همین حالا چراغش داره توی لپ تاپ لیمو چشمک میزنه و مخ لیمو رو تیلیت میکنه.

    مشکل بعدی که لیمو هنوز نتونسته بفهمه "آخه چرا؟!؟!" اینه که هیچ فیلترشکن کوفتی روی لپ تاپ کار نمیکنه. در این مورد نتیجه گیری رو بعهده خودتون واگذار میکنم.

    ممکنه با خودتون بگین این لیمو عجب بچه بی عرضه ایه. ولی باور کنین لیمو برای خودش ابهتی داره. ینی سخت ترین برنامه ها رو میدن لیمو براشون نصب کنه. اما حالا نمیتونه از پس یه فیلترشکن و آنتی ویروس لعنتی بر بیاد. لیمو داره به این فکر میکنه که ویندوز نسخه اصلی رو پاک کنه و یه کرک شده غیر قانونی نصب کنه. چون کلا لیمو معتقده قانون دست و پای آدم رو میبنده.

    نمیخوام با مشکلات بیشتر لیمو حوصله تونو سر ببرم. الان خودش میاد مختونو با موضوعات پیش پا افتاده تر میخوره.

    قربان شما

    بچه عجیب غریب


    سلام. 

    من لیمو هستم.

    از اینکه با بچه عجیب غریب آشنا شدین خیلی خوشحالم. درسته عقلش ناقصه ولی دلش پاکه و کلا موجود دوست داشتنیه. امروز فقط به یک مبحث کوچولو بسنده میکنم و اون هم کتابخونه است. هر کسی من رو میشناسه میدونه که من میمیرم برای کتابخونه. منظورم از کتابخونه، طبقه های کتابیه که توی خونه خود آدم هست. بعضی آدم ها اینقدر کتاب دارن که کارشون از طبقه کتاب میگذره و میتونن کتابفروشی باز کنن! خودم کتابخونه جذابی دارم که چون فعلا در دست تعمیره شما رو در جریان جزئیاتش نمیذارم! 

    یکی از موضوعات جذاب سرچ های من توی اینترنت و بخصوص توی سایت پینترست، ایده های جالب و خلاقانه ای هست که آدم ها روی کتابخونه های شخصی شون میزنن. در ادامه مطلب عکس فقط چند تا از ایده های منتخب رو براتون گذاشتم. امیدوارم شما هم مثل من لذت ببرین. البته من از ایده های نشدنی عجیب غریب خوشم نمیاد. دوست دارم ایده هایی رو ببینم که خودم بتونم رو کتابخونه م پیاده کنم. به بازی با رنگ ها، دکوری ها، کوسن ها، نوع قفسه ها و طرز چینش کتابها دقت کنین. وات دو یو تینک؟

     

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۵ ]
    • لیمو ‌‌
    • پنجشنبه ۱۹ مرداد ۹۶

    فندوم ها چطور کار میکنند؟ این قسمت : شیپ ها

    الان ساعت به وقت تاریکیه. یعنی چراغ اتاقو خاموش کردم و نشستم وسط رخت خواب و دارم سعی میکنم با یه لپ تاپ عهد بوق که کیبوردش چراغم نداره این چیزا رو تایپ کنم. ممکنه با خودتون بگین خب پاشو برو چراغو روشن کن آیکیو! اما شما بمن بگین! بعدش کی میخواد از تو جاش بلند شه بره تا دم در و چراغو خاموش کنه؟!

    قالب وبلاگمو عوض کردم. خیلی زحمت کشیدم بابت این قالبی که مشاهده میکنید. اما نمی دونم چرا بک گراندو تو حالت موبایل نشون نمیده. نمیدونم چجوری باید درستش کنم. میشه اگه اینکاره این یه کمکی بکنین؟ 

    اینم از این ...

    در راستای پست های شدوهانتری باید بگم که من از ذوقم به یکی از دوستای خیرم گفتم که کتاب های شدوهانترز رو از اون ور آب برام بیاره و کتابا رسیدن تهران! به محض رویت قبل از پس افتادن از خوشحالی و بعد از پرواز روی ابر ها حتما با عکسی شما رو در جریان کیفیت کتاب ها قرار میدم!

    نمیدونین چقدر سخته که تو تاریکی آدم تایپ کنه. تقریبا دارم از حس غریزه م برای پیدا کردن محل کلید ها استفاده میکنم.

    برای اینکه خیلی کم حرفی نکرده باشم یه سری حقایقی رو میخوام براتون بگم که امیدوارم منو نزنین.

    شدوهانترز Shadowhunters اسم یه سریال آمریکاییه که دو ساله در حال پخشه. الان هم اواخر فصل دوم هست. فصل اول سریال از نظر بازیگرها تقریبا افتضاحه. اما فصل دوم زمین تا آسمون فرق میکنه. بازی ها خیلی بهتر میشه.

    من کلا همیشه نسبت به همجنسگرایی یه دیدگاه بی طرف رو به منفی داشتم. توی این سری کتاب ها و سریال هم یک رابطه همجنسگرایانه وجود داره. اینجا اونجاییه که منو میزنین حتما. من نمی دونم چرا اینقدر بی دلیل شدیدا طرفدار این ریلیشن شیپ شدم. ینی سر و ته گشت و گذار منو تو نت بزنین من دارم در مورد malec#  سرچ میکنم. در مورد ship های سریال ها و کتاب ها هم یه چیزیو باید بهتون بگم که ممکنه ندونین. معمولا هوادارا برای هر رابطه یک اسم که تلفیقی از اسم دو تا کاراکتر مورد نظر هستن میسازن. مثلا تو این سریال Alec  و Magnus دو کفتر عاشق ما هستن که با تلفیق اسمشون به اسم زیبای malec  میرسیم. :دی malec  اسم نسبتا قشنگ و خوبیه. بعضی از اسم ها خیلی ناجور از آب در میاد. اما قشنگ ترین ship که من تاحالا باهاش برخورد کردم karamel هست که تلفیق اسم kara  و mon-el دو کفتر عاشق سریال سوپرگرل هست. این شیپ ها معمولا بین هوادارا رایجه. اما بعضی وقتا منجر به دعوا و فحش و فحشکاری میشه! مثلا تو سریال سوپرگرل خیلیا kara  و  mon-el رو شیپ میکنن. اما بعضیا kara و Lena رو شیپ میکنن. لذا میبینیم که این وسط دعوا سر kara پیش میاد و هوادارا کارشون به جایی میرسه که نامه های تهدیدآمیز و فحش و توهین رو به بازیگرهای سریال و کارگردان و نویسنده حواله میکنن! واقعا چقدر بیکارن ملت :| فیلمتو ببین لذت ببر دیگه اینکارا چیه :|

     

    میترسم از malec#  عکس یا فیلم بذارم کلا بزنین منو شتک کنین ولی در حال حاضر دو چیز ذهن منو درگیر کرده. 1. ملک. 2. رز سبز که دومی رمانیه که دارم مینویسم و داره به مراحل پایانی ش نزدیک میشه و استرس دارم که نکنه اونجور که دلم میخواد تموم نشه و این حرفا :(

    اینقدر الان تحت تاثیر ملک قرار گرفتم که احساس میکنم توی رمانمم داره تاثیر میذاره! :دی

     

    اگه تو این متن کلمات مبهم دیدید به بزرگی خودتون ببخشید و سعی کنین معنی شو حدس بزنین. جدی نمی بینم دارم چی تایپ میکنم :)) و اینکه ببخشید پر حرفی کردم! سعی کردم یه سری اطلاعات کوچیک در مورد اینکه فندوم ها چطور کار میکنن هم بهتون داده باشم.

    احوالپرسی، سوال، انتقاد و فحش های شما رو در بخش کامنت خریداریم :دی

     

    بعدن نوشت: بنظرتون اگه آدرس وبلاگمو تغییر بدم چی میشه؟ همه کسایی که دنبالم میکنن آدرس جدید رو میگیرن یا نه؟

  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۶ ]
    • لیمو ‌‌
    • شنبه ۱۴ مرداد ۹۶
    من لیمو هستم همین
    گاهی شادم گاهی غمگین
    The Lazy Blogger
    موضوعات
    ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم