۲ مطلب در تیر ۱۴۰۰ ثبت شده است

آدمای دور و برم

خیلی مهمن.

مهمه کیو به عنوان دوستم انتخاب میکنم.

نمیدونم چرا این حرف تو کله لیمو به عنوان یه بچه نمیرفت. نمیدونم چرا لیمو باید بیست و خرده ای سال عمر میکرد تا این حرف ساده رو بفهمه!

ولی مهمه کیا اطرافت باشن. کسایی که بخوای بخاطرشون خودت رو بالا بکشی. بخوای درجا نزنی تا بتونی باهاشون رقابت کنی. رفیق هایی که هم کمکت کنن رشد کنی هم رقیبت بشن تا یه کم استرس بگیری و تنبلی نکنی. این جور آدما بنظرم مثبت ترین آدمایی هستن که میتونیم دور و بر خودمون داشته باشیم.

اگه میتونستم 10 سال عقب بر می‌گشتم و اینو حالی خودم می‌کردم.

ولی خب شاید شرایط روحی شو نداشتم که این چیزا رو بفهمم. شاید بیش از حد نگران دیده شدن بودم یا شاید بیش از حد ذهنم درگیر چیزای احمقانه بود. ذهنم یه سوپ داغی از مزخرفات بود حقیقتا. خودمو ملامت نمی‌کنم... در واقع همینه که هست. ازین جا به بعد قراره چی باشه؟ لیمو میره و میاد و مدام با خودش کلنجار می‌ره. گاهی فکر می‌کنه که به ثبات رسیده ولی بازم دچار تلاطم می‌شه. فکر کنم اینم جزوی از مسیر رشد باشه.

اصولا آدم مثبتی نیستم و مثبت بودن هم حرصمو در میاره :)) ولی یه موقعایی لازم نیست اینقدرم منفی باشم. در واقع کسی اینجا نیست که اهمیت بده. خودم برای خودم دارم مرزهای الکی می‌ذارم و خودم حرص خودمو در میارم. گاهی وقتا آدمی نیس که این حرص خوردن‌هامو ببینه و اهمیت بده پس من برا چی تو خلوت خودم حرص می‌خورم؟ لازم نیس لازم نیس... یه نفس عمیق بکش. نه کسی الان نگات می‌کنه، نه اگه نگا کنه اهمیت می‌ده. ذهنت رو متمرکز کن روی خودت. هم؟ باشه؟ باشه.

 

خلاصه بخوام بگم: آدمای دور و برم مهمن. آدمایی که می‌خوام باهاشون معاشرت کنم. آدمای دور و برم مهم نیستن. آدمایی که هیچ‌وقت باهاشون هم‌نشین نخواهم بود! به همین سادگی. لت ایت گو!

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • لیمو ‌‌
    • پنجشنبه ۳۱ تیر ۰۰

    لایحه کوفت و پرپر شدن آرزوهای یک لیمو

    این دختر اخیرا کمی گنگ شده است.

    حتی برای خودش.

    خبر خوب این که دو روز دیگه این موقع همه چیز تموم شده. من از پایان نامه کذایی‌م دفاع کردم و روی این صندلی نشستم و دارم با دل خوش سریال می‌بینم (درسته قبلشم میدیدم ولی دلم خوش نبود میدونین؟ :ذی)

    خبر لایحه‌های احمقانه‌ای که هر روز در مجلس تصویب می‌شه اعصابمو به هم می‌ریزه. قرار نبود این‌جوری بشه! قرار نبود استفاده از اینترنت این‌قدر سخت و طاقت‌فرسا بشه! قرار نبود مدام استرس اینو داشته باشیم که الان از دنیا قطع می‌شیم!

    به عنوان کسی که از آرزوی دیدن دنیا تنها براش ارتباط با دوستای خارجی‌ش باقی مونده، می‌تونم بگم که... خیلی بی‌شرفید! به هزار جور بهونه هر روز زندگی رو برای من جوون سخت‌تر و سخت‌تر می‌کنید. تحریم و سانسور خارجی‌ها علیه ما کم بود باید از طرف داخل هم سانسور بشیم! مهم نیست که من به تنهایی آپشن برقرار کردن یه کانکشن پایدار رو داشته باشم یا نه. تا وقتی که دوستام و آدمای جامعه هم‌زبان با من این آپشن رو نداشته باشن، این آپشن پشیزی نمی‌ارزه!

    نمی‌دونم چرا فهمیدن این مساله این‌قدر برای نماینده‌های محترم مجلس سخته! درکشون نمی‌کنم. مگه تو این دنیا زندگی نمی‌کنن؟ با من از مسائل امنیتی نگین فقط! این کاری که دارن می‌کنن هیچ ربطی به امنیت نداره. فقط پاک کردن صورت مساله‌س. نمی‌دونم من می‌تونم دقیقا چیکار کنم که اینا به خودشون بیان و زندگی ما رو بیشتر از چیزی که هست به گه نکشن. ولی می‌دونم که بهشون اجازه دادیم توییتر رو فیلتر کنن و خودشون با اینترنت‌های بدون فیلتر برامون تو توییتر پست بذارن! اینم می‌دونم که ساکت نشستیم تا سایت فوق‌العاده مفیدی مثل یوتیوب رو بدون هیچ دلیل منطقی فیلتر کنن و بعد فیلترشکن‌هاشونو به ما بفروشن. اینم می‌دونم که شاید این کشور دیگه کشور نشه. ولی من نباید بنویسم؟ منی که با هزار امید و آرزو هر دفعه پامی‌شم می‌رم سر صندوق رای لعنتی به یه پیرپاتال رای می‌دم که آخر نیازهای من جوون رو اصلا در نظر نگیره. خب اصلا امید و رمقی به آدم می‌مونه؟

    مسخره‌تر از این مملکت خودشه. 

    حالا که فیلتر داریم می‌شیم، کنترل می‌شیم، زندگی نداریم، کار نداریم، یه رفیق با مرام نداریم...

    بریم این آهنگه رو گوش بدیم بشوره ببره.

    البته قبلش باید بگم که درسته که من اینجا یک مرحله مخاطب پرانی انجام دادم که به واقع عمدی نبوده ولی برای مخاطب های نداشته الانم نوید یک اتفاق جذاب رو در صنعت ژورنال نویسی (کی صنعت شد؟) میدم.

     

    Connection - OneRepublic


    دریافت

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • لیمو ‌‌
    • يكشنبه ۲۷ تیر ۰۰
    من لیمو هستم همین
    گاهی شادم گاهی غمگین
    The Lazy Blogger
    موضوعات
    ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم