۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غرغر» ثبت شده است

لایحه کوفت و پرپر شدن آرزوهای یک لیمو

این دختر اخیرا کمی گنگ شده است.

حتی برای خودش.

خبر خوب این که دو روز دیگه این موقع همه چیز تموم شده. من از پایان نامه کذایی‌م دفاع کردم و روی این صندلی نشستم و دارم با دل خوش سریال می‌بینم (درسته قبلشم میدیدم ولی دلم خوش نبود میدونین؟ :ذی)

خبر لایحه‌های احمقانه‌ای که هر روز در مجلس تصویب می‌شه اعصابمو به هم می‌ریزه. قرار نبود این‌جوری بشه! قرار نبود استفاده از اینترنت این‌قدر سخت و طاقت‌فرسا بشه! قرار نبود مدام استرس اینو داشته باشیم که الان از دنیا قطع می‌شیم!

به عنوان کسی که از آرزوی دیدن دنیا تنها براش ارتباط با دوستای خارجی‌ش باقی مونده، می‌تونم بگم که... خیلی بی‌شرفید! به هزار جور بهونه هر روز زندگی رو برای من جوون سخت‌تر و سخت‌تر می‌کنید. تحریم و سانسور خارجی‌ها علیه ما کم بود باید از طرف داخل هم سانسور بشیم! مهم نیست که من به تنهایی آپشن برقرار کردن یه کانکشن پایدار رو داشته باشم یا نه. تا وقتی که دوستام و آدمای جامعه هم‌زبان با من این آپشن رو نداشته باشن، این آپشن پشیزی نمی‌ارزه!

نمی‌دونم چرا فهمیدن این مساله این‌قدر برای نماینده‌های محترم مجلس سخته! درکشون نمی‌کنم. مگه تو این دنیا زندگی نمی‌کنن؟ با من از مسائل امنیتی نگین فقط! این کاری که دارن می‌کنن هیچ ربطی به امنیت نداره. فقط پاک کردن صورت مساله‌س. نمی‌دونم من می‌تونم دقیقا چیکار کنم که اینا به خودشون بیان و زندگی ما رو بیشتر از چیزی که هست به گه نکشن. ولی می‌دونم که بهشون اجازه دادیم توییتر رو فیلتر کنن و خودشون با اینترنت‌های بدون فیلتر برامون تو توییتر پست بذارن! اینم می‌دونم که ساکت نشستیم تا سایت فوق‌العاده مفیدی مثل یوتیوب رو بدون هیچ دلیل منطقی فیلتر کنن و بعد فیلترشکن‌هاشونو به ما بفروشن. اینم می‌دونم که شاید این کشور دیگه کشور نشه. ولی من نباید بنویسم؟ منی که با هزار امید و آرزو هر دفعه پامی‌شم می‌رم سر صندوق رای لعنتی به یه پیرپاتال رای می‌دم که آخر نیازهای من جوون رو اصلا در نظر نگیره. خب اصلا امید و رمقی به آدم می‌مونه؟

مسخره‌تر از این مملکت خودشه. 

حالا که فیلتر داریم می‌شیم، کنترل می‌شیم، زندگی نداریم، کار نداریم، یه رفیق با مرام نداریم...

بریم این آهنگه رو گوش بدیم بشوره ببره.

البته قبلش باید بگم که درسته که من اینجا یک مرحله مخاطب پرانی انجام دادم که به واقع عمدی نبوده ولی برای مخاطب های نداشته الانم نوید یک اتفاق جذاب رو در صنعت ژورنال نویسی (کی صنعت شد؟) میدم.

 

Connection - OneRepublic


دریافت

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • لیمو ‌‌
    • يكشنبه ۲۷ تیر ۰۰

    بچه عجیب غریب، غرغر، کتابخانه

    لیمو چند روز پیش بعد از غر زدن های مکرر در مورد لپتاپ قدیمی ش، بالاخره یه لپ تاپ جدید خرید.
    البته او خیلی به لپ تاپ قدیمی ش وابسته س و اصلا دلش نمیخواد اونو دور بندازه. حتی میتونم به جرأت بگم که خیلی هم حس خوبی نسبت به خرید لپ تاپ جدید نداره. اما چاره چیه. مجبوره برای کارهای دانشگاهش از لپ تاپ جدید استفاده کنه.

    در مورد لپ تاپ جدید باید بگم که لیمو شکایت هایی داره. مثلا اینکه ویندوز لپ تاپ اوریجینال هست. یعنی لایسنس ویندوز تایید شده س و مایکروسافت دم به ثانیه ازت نمیخواد ویندوز رو فعال کنی. شاید در نگاه اول بگین خب دردش چیه دیگه که منم همینو میگم. اما بعد میفهمین که تقریبا برای نصب هر برنامه حیاتی دچار مشکل میشین. چون خاک برسرا همه پولی هستن. شما ها که ویندوز کرک شده دارین قدر عافیت نمیدونین. لیمو برای نصب برنامه آفیس به چیز خوردن افتاد. نهایتا اشک ریزان به دنبال یه برنامه رایگان گشت تا wps office رو پیدا کرد. هر چند هیچی آفیس نمیشه ولی این برنامه هم خیلی خوبه و خیلی مشکلات لیمو رو حل کرده. 

    مشکل دیگه برنامه McAfee هست که یک جور آنتی ویروس اعصاب خرد کنه. یعنی دم به ثانیه پنجره ش باز میشه و ازت میخواد یه چیزیو آپدیت کنی. همین حالا چراغش داره توی لپ تاپ لیمو چشمک میزنه و مخ لیمو رو تیلیت میکنه.

    مشکل بعدی که لیمو هنوز نتونسته بفهمه "آخه چرا؟!؟!" اینه که هیچ فیلترشکن کوفتی روی لپ تاپ کار نمیکنه. در این مورد نتیجه گیری رو بعهده خودتون واگذار میکنم.

    ممکنه با خودتون بگین این لیمو عجب بچه بی عرضه ایه. ولی باور کنین لیمو برای خودش ابهتی داره. ینی سخت ترین برنامه ها رو میدن لیمو براشون نصب کنه. اما حالا نمیتونه از پس یه فیلترشکن و آنتی ویروس لعنتی بر بیاد. لیمو داره به این فکر میکنه که ویندوز نسخه اصلی رو پاک کنه و یه کرک شده غیر قانونی نصب کنه. چون کلا لیمو معتقده قانون دست و پای آدم رو میبنده.

    نمیخوام با مشکلات بیشتر لیمو حوصله تونو سر ببرم. الان خودش میاد مختونو با موضوعات پیش پا افتاده تر میخوره.

    قربان شما

    بچه عجیب غریب


    سلام. 

    من لیمو هستم.

    از اینکه با بچه عجیب غریب آشنا شدین خیلی خوشحالم. درسته عقلش ناقصه ولی دلش پاکه و کلا موجود دوست داشتنیه. امروز فقط به یک مبحث کوچولو بسنده میکنم و اون هم کتابخونه است. هر کسی من رو میشناسه میدونه که من میمیرم برای کتابخونه. منظورم از کتابخونه، طبقه های کتابیه که توی خونه خود آدم هست. بعضی آدم ها اینقدر کتاب دارن که کارشون از طبقه کتاب میگذره و میتونن کتابفروشی باز کنن! خودم کتابخونه جذابی دارم که چون فعلا در دست تعمیره شما رو در جریان جزئیاتش نمیذارم! 

    یکی از موضوعات جذاب سرچ های من توی اینترنت و بخصوص توی سایت پینترست، ایده های جالب و خلاقانه ای هست که آدم ها روی کتابخونه های شخصی شون میزنن. در ادامه مطلب عکس فقط چند تا از ایده های منتخب رو براتون گذاشتم. امیدوارم شما هم مثل من لذت ببرین. البته من از ایده های نشدنی عجیب غریب خوشم نمیاد. دوست دارم ایده هایی رو ببینم که خودم بتونم رو کتابخونه م پیاده کنم. به بازی با رنگ ها، دکوری ها، کوسن ها، نوع قفسه ها و طرز چینش کتابها دقت کنین. وات دو یو تینک؟

     

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۵ ]
    • لیمو ‌‌
    • پنجشنبه ۱۹ مرداد ۹۶
    من لیمو هستم همین
    گاهی شادم گاهی غمگین
    The Lazy Blogger
    موضوعات
    ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم