دیروز که رفته بودیم مسافرت ، توی راه خودم را روی تپه های شنی و کوه های سنگی ِ آن دور دور ها تصور میکردم که می دوم و شادم و هیچ کس و هیچ چیز برایم مهم نیست. در واقع این چیزیست که هر وقت به مسافرت میرویم تصور میکنم. یک جور رویای عجیب و غریب روزانه. اما ... همین واقعیت که من همه ی عمرم این رویا را داشتم مرا به فکر فرو برد. انگار یک چیزی از من گرفته اند. یک چیزی بین رها بودن و شادی و زنده بودن. یک مفهومی بین اینها. نمی دانم اصلا برای این کلمه ای وجود دارد یا نه.

بعد تر فکر کردم که: «من هیچ وقت رها نمیشم...نه؟» رها یعنی مثلا کوله ام را ببندم و بروم. بروم یک جنگل تاریک پیدا کنم برای زندگی و با گرگ ها بازی کنم و خودم را با آب برکه بشویم و زیر آفتاب ظهر بدنم را خشک کنم و شما مرا دیگر هرگز نبینید. نه اینکه خودم خیلی تعلقی به این زندگی احمقانه ام داشته باشم. رهایم نمیکنند. رهایم نمی کنید! نمی خواهم از آرزوهای دور و درازم برایتان بگویم و سرتان را درد بیاورم. فقط می خواهم بگویم که شما نمی توانید از رویاهایتان فرار کنید. حتی اگر نخوابید رویاهایتان راهی پیدا میکنند تا ببینیدشان. مثلا وقتی از پنجره ماشین به مناظر کنار جاده نگاه میکنید. درست وقتی چشمانتان کاملا باز است. باز هم این رویاهایتان هستند که شما را تعقیب میکنند. حتی اگر شما آنها را تعقیب نکنید. که البته همه مان میدانیم که باید دقیقا برعکس باشد! بر عکس باشد چون شما نباید رویاهایتان را فراموش کنید چون من و شما از رویاهایمان ساخته شده ایم و با آنها تعریف میشویم ... پس وقتی رویاهای روزانه به سراغتان می آیند یعنی یک جای کار اشتباه است. رویای بازی با گرگ ها حقیقتا رویای خطرناکی ست! پس باید یک جای کار من به طرز خطرناکی اشتباه باشد!

فکر میکنم راه حلش همین باشد که گفتم. نگذارید رویاهایتان سالها توی مغزتان رشد پیدا کنند تا اینکه قدرت این را پیدا کنند که شما را افسرده کنند و یا حتی به سخره بگیرند. رویاها چیز های خطرناکی هستند که ما با آنها خودمان را تسکین میدهیم. مثل ابرهایی سرگردان که ما دور هم جمعشان میکنیم اما بعد که تعدادشان زیاد شد جلوی دید خورشیدتان را میگیرند. خوب است آدم با خودش ابر داشته باشد. اما فورا ابرهایتان را رد کنید برود. نگذارید همان طور ابر باقی بمانند. بگذارید ببارند. بگذارید باران شوند. 

 

+عکسش مال خودم میباشد :)

++دو قسمت از یک قلب شکسته ... من نیازی ندارم به خواب بروم تا رویاهایم را ببینم چون دقیقا جلوی روی من هستند...

+++اینم آهنگ مود 

دانلود

بعدن نوشت کاملا بی ربط :

میشود من به هوای تو کمی مست کنم

بوسه بر چشم تو و هر چه در آن هست کنم

می شود چشم ببندی و نگاهم نکنی

من خجالت نکشم آنچه نبایست کنم